محل تبلیغات شما

شب فرا رسیده بود و مترو در جهت مختلف محیط کار سفر می کرد؛ به تمام صورت های زحمت کش نگاه کرد.

مادرهایی که در مسیر برداشتن کودکان خود از محله های فقیرنشین، با دهانی باز در مقابل شیشه های بخار گرفته، به خواب رفته بودند؛ نی با جواهرات بدلی ارزان قیمت، که با انگشت اشاره ای که با آب دهان خیس کرده بودند، با سرعت صفحات هفته نامه ی تلویزیون را ورق می زدند؛ مردان با کفش های راحتی چرمی و جوراب های طرحدار که زیر گزارشات غیرمحتمل را خط می کشیدند و خمیازه های صدادار سر می دادند؛ مدیران جوان با صورت های چرب که زمان شان را با خانه بازی بر روی موبایل هایی سپری می کردند که هنوز پولش را نداده بودند.

و بعد سایرین، کسانی که تنها محکم از دستگیره ها می گرفتند تا تعادل شان را حفظ کنند. آن هایی که هیچ چیز و هیچ کس را نمی دیدند. آن ها نه تبلیغات کریسمس_ روزهای طلایی، هدیه های طلایی، ماهی ِ مفت و فروش عمده ی جگر چرب_ را دیدند، نه رومه ی همسایه شان، نه آن گدا با دست دراز کرده اش که برای بار هزارم خواسته اش را تکرار می کرد و نه حتی آن زن جوانی که در مقابلشان نشسته بود و نگاه های غمگین و چروک های پالتوی خاکستری شان را می کشید.

.

 در مورد افراد اندیشمند . آزار دادن آن ها کار سختی نیست. بله، خیلی آسان است. بیشتر مواقع آن ها آدم های قوی و عضلانی نیستند بعلاوه، علاقه ای هم به دعوا ندارند. صدای چکمه های رزمی یا مدال ها یا لیموزین های بزرگ برایشان جذاب نیست. پس نه، اذیت کردن آن ها کار سختی نیست. تنها کاری که باید بکنی این است که کتاب را از دست آن ها بگیری، گیتار یا دوربین و یا قلم را. کافی است این کار را بکنی و آن ها به آدم های احمق ِ به درد نخور و دست و پا چلفتی تبدیل می شوند. در واقع همان کاری که دیکتاتورها انجام می دهند: عینک هایشان را می شکنند، کتاب ها را می سوزانند یا کنسرت هایشان را ممنوع می کنند.

.

پ.ن:کتاب با هم بودن همه چیز است،آناگاوالدا

MEHR

راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن

با هم بودن همه چیز است..

مثل یک فرد موفق فکر کن، مثل یک موفق رفتار کن

های ,ها ,کار ,ی ,کتاب ,شان ,آن ها ,شان را ,را می ,صورت های ,کار سختی

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

علیرضایی آن سوی علم نبض ترانه ( تخته چند لایی وسه لایی ایرانی ) صنایع چوبی آلپ کابین هرمس دیوید بکهام narnicklbacin همدم تنهایی ها TAKAVAR313 سردار شهید حسن رحیم آبادی